تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
کانون اهلی
کردن شتران
فراری و
آدرس
kashef302.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
امروزه جوانان اصلا به کارهایی که انجام میدهند کوچکترین توجهی ندارند و دختران جوان با آرایش های زننده بی مهابا در کوچه و خیابان پرسه میزنند و پسرهای هوس باز به دنبال آنانو گویا نمیدانند که مرگی نیز پیش رو دارند
همه میدانیم که پدر و مادر دارای شأنی عظیم نزد پروردگار هستند وما موظف به رعایت حقوق آنانیم اگر رعایت کردیم حسن عاقبت در دنیا و آخرت نصیب ماست در غیر این صورت باید از عواقبش ترسید که هم در دنیا دامنمان را خواهد گرفت هم در آخرت
بهلول کلوخی از زمین برداشت و سر خطیب را هدف گرفت و آن را شکست و خون جاری شد، سپس فرار کرد. خطیب نزد خلیفه آمد و از بهلول شکایت کرد. خلیفه دستور داد بهلول را بیاورند و چون بهلول حاضر شد به او گفت: چرا چنین کردی؟
کسى هم جلو دار آن ها نيست و نهيشان نمى کند کسى هم نمى تواند آن ها را از اين کار باز دارد. اگر هم کسى از ما لعن کننده را انکار کند مى گويند: اين ترابى است (یعنی پیرو علی علیه السلام، ابو تراب ) و به گوش سلطان مى رسانند که او ترابى است و ابو تراب را به خير
و بدين سبب بود که پسرک عصبانیت را کنار گذاشت و از جماعت نيکخويان گرديد و همواره دوست می داشت تا در زمره کاظمين الغيظ ، فروبرندگان خشم خويش بوده و از مردم در گذرد
ابوسعید را گفتند: كسی را میشناسیم كه مقام او آن چنان است كه بر روی آب راه میرود. شیخ گفت: كار دشواری نیست؛ پرندگانی نیز باشند كه بر روی آب پا مینهند و راه میروند. گفتند: فلان كس در هوا میپرد. گفت: مگسی نیز در هوا بپرد. گفتند: فلان كس...
مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست. بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آنگاه خطاب به جماعت گفت: ای مردم! هر كس از شما كه میداند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد! .كسی برنخاست گفت: حالا هر كس از شما كه خود را آماده مرگ كرد
هنگام خروج، عبا را به سر انداخته و سر به زیرافكنده و با عجله به منزل خود میرفت. ما از نحوهی تشرف آن چنانی و از برگشتن این چنینِ وی در تعجب بودیم، تا روزی در صحن مطهر مراقب ایشان بودم. وقتی به آن كیفیت بیرون آمد....
آخوند ملا حسینقلی فقط كتابهای وقفی را كه ربوده بودند، پس میگیرد و بقیهی كتب و اموال را نمیگیرد و میفرماید: «به مجرّد سرقت، من ایشان را حلال كردم؛ چو راضی نشدم به واسطهی من خداوند كسی را در آتش دوزخ بسوزاند ...
در کربلا عطار مشهوری زندگی میکرد. روزگاری مریض شد و بیماریاش طولانی گردید. یکی از دوستان به عیادتش رفت؛ دید که از وسایل زندگی چیزی برایش باقی نمانده است؛ فقط حصیری در زیر بدن و متکایی در زیر سر دارد. تاجر ثروتمند دیروز، حالا به چنین روزی افتاده است . در
گو! آقای حاج شیخ محمد مهدی تاج اظهار میداشتند: «یکی از حکایاتی که از مسموعات این حقیر است و به انحاء مختلف نیز آن را نقل کردهاند، داستان مرحوم شیخ ابراهیم تُرک است. این داستان در کــتاب «التقوی و ما ادریک ما التقوی» ک...
عون روایت شده كه شیطان، به درگاه فرعون آمد، و در را كوبید، فرعون گفت: كوبنده در كیست؟ شیطان گفت: اگر خدا بودى، مىفهمیدى چه كسى در را مىكوبد، فرعون گفت: اى ملعون داخل شو، شیطان گفت: ملعونى بر ملعونى وارد مىشود، پس داخل ش...
ابد امام باقر علیه السلام مىفرماید: حضرت ابراهیم علیه السلام براى عبرت گرفتن از مخلوقات خدا در شهرها مىگشت، روزى گذرش به بیابانى افتاد، شخصى را دید جامه مویین پوشیده و با صداى بلند نماز مىخواند. ابراهیم علیه السلام از نم...